نتایج جستجو برای عبارت :

نگاه کامل به اچ تی ام ال

چه فراز و نشیبی دارد نگاه‌ها...آن هنگام که به شب نگاه می کنی و جز سیاهی نمی‌بینی...آن هنگام که به آسمان نگاه می کنی و جز قفس نمی‌بینی...آن هنگام که به زندگی نگاه می کنی و جز حسرت نمی‌بینی...آن هنگام که به شعر نگاه می کنی و جز غم نمی‌بینی....آن هنگام که به تاریخ نگاه می کنی و جز خون نمی‌بینی...آن هنگام که به خدا نگاه می کنی و جز شرم نمی‌بینی......چه فراز و نشیبی دارد نگاه‌هاآن هنگام که به قلب‌اش نگاه می کنی و جز نفرت نمی‌بینی...آن هنگام که به چشم‌
سلام.
امروز میخوام چندتا از لذتهام را تووبلاگم بنویس فقط چندتاشا
شاید بااین کاربتونم به لذتهای زندگیت اضافه کنم
البته ازسعی میکنم هرهفته تعدادبهش اضافه کنم البته اون لذتهایی که قابله نوشتن باشه
نگاه کردن به بچه هام وقتی به خواب عمیق فرورفتن
نگاه به چشمها ودستهای همسرم
نگاه به عکسهای یادگاری 
نگاه به تلاش وپشتکار مورچه ها
نگاه به دریا
نگاه به ماه روزاولش وچهاردهم
نگاه به طلوع وغروب خورشید
نگاه به دریا 
نگاه به حرم ایمه
وخیلی نگاههای دیگه.
راستش رو بخوای فکر میکردم هیچوقت به عکساش نگاه نمیکنم چون من آدم نگاه کردن به عکسا نیستم و هیچوقت هم جز نگاه گذرا به عکسایی که قبلا ازش داشتم بهشون نگاه نمیکردم...ولی حالا که خیلی شده روزی چند بار و هر بار چند دقیقه بهشون نگاه میکنم یه هععییی میگم؛)
همه چیز از یک ملاقات شروع شد، از یک نگاه، با همان نگاه اول احساس کردم که تمام وجودم او را می خواهد- بین خودمان باشد گند بزنند به این احساس حاصل از یک نگاه، به کسی بر نخورد ها! با یک نگاه وقتی تمام وجودت یکی را خواست یعنی یک جای تمام وجودت لنگ می زند-.
ادامه مطلب
 نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاح است.
یعنی آدم هر عملی را که می‌خواهد انجام بدهد، از چند جهت به آن نگاه کند.
ما آدم‌ها معمولا از همان یک جهتی که اول به ذهنمان میاید، کاری را انجام می‌دهیم یا نمی‌دهیم.
ولی در نگاه مکعبی سعی می‌کنیم از چند زاویه‌ی دیگر هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز را به دوستم بگویم.
نگاه مکعبی می‌گوید: اثراتش را هم بررسی کن!
اگر بگویی، اثراتش و عواقب آن چیست؟
شاد می‌کند یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم می
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه؛ یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه...
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم، ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم،
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن، اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ 
شاد میکنه یا ناراحت؟ 
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه‌، تو ذهنم اول میگم: 
قطع راب
دختر چندماهه و مامانش روی صندلی کناریم نشستن. دختر کوچولو با کنجکاوی منو نگاه می‌کرد و تا یهو پنجره و بیرون رو دید، توجه‌اش جلب تصاویری که سریع رد می‌شدن، شد. دستم رو به صندلی جلو گرفته بودم تا از ترمزای ناگهانی در امان باشم. وقتی متوجه شدم داره بیرون رو نگاه می‌کنه، قید ترمز و اتفاقات بعدش رو زدم؛ دستم رو برداشتم تا بتونه یه تصویر کامل و بی‌مزاحم که احتمالاً به نظرش عحیب میاد رو ببینه. خواستم سالها بعد وقتی اولین خاطره زندگیش رو یادش میاد
نگاه تو ، برای من تمام عاشقانه هاستو حال من ، حال خوش ترانه هاستتو آمدی به این تنم ، چو جان تازه آمدیهوای تو برده مرا ، چه بی بهانه آمدینگاه کن ببین که من ، چگونه بی قرار توپرسه به کوچه ها زدم ، به شوق خاطرات تونفس درون سینه ام ، حبس شد و تو میرسیمنم که چشم می شوم ، خیره به قاب اطلسی
«... به اعتقاد من ٰدنیا تنها یک بخش است، دنیای اغنیا و در حاشیه آن توده ای از زباله های آلوده آن به نام دیگران!
از ماهیت اصلی روح چیزی نمی دانم، اما این را کاملا فهمیده ام که روح از کدام بخش بدن تا مرز انهدام سقوط میکند،
از نقطه سیاه رنگ و ریزی در مردمک چشم...
و اینکه نگاه انسان ها،از نگاه گرگ ها نیز ناپایدارتر است و آنچه در نگاه انسان ها دیده میشود، به مراتب وحشتناک تر از نگاه گرگ هاست...»
کریستین بوبن -  دیوانه وار
ادامه مطلب
کامل بودن نه به معنای کمال‌گرایی و بی‌نقص بودن. کامل بودن یعنی خودت را در قالب یک نقش تعریف نکن و تک‌بُعدی نباش؛ دیدی همه‌جانبه و گسترده به خودت، اتفاقات و زندگی پیدا کن. کامل باش و همه‌چیز را در خودت جای بده و بپذیر، جزئی از هستی باش. کامل یعنی مجموعه‌ای از هرچیز و همه‌کس، کامل یعنی پذیرا و دربرگیرنده. انسانی کامل باش... 
وقتی بعضی چیزارو نمیبینمو انتخاب میکنم که نگاه نکنمبیاد می اورم و بعد از خودم میپرسم حسم چیه؟!و میگم شبیه اینکه به زخمت نگاه کنی و یاد دردت بیفتیاما مطمئنی جای زخم هم خوب میشه مثل همیشه
 
به پشت سرت که نگاه نکنی.حس میکنی دور شدی خیلی دور
و همین حس خیلی چیزا رو تسکین میده
ولی من از هیچ‌کاری نکردن لذت می‌برم. از نشستن و نگاه کردن. نگاه کردن و فکر کردن. نگاه کردن و کتاب خوندن. از دیدن لذت می‌برم. از نشستن پشت پنجره‌ها و دیدن هرچی که از پشتشون میشه دید، هرچیزی که طبیعت و شهر نشونم میدن. وقتی توی اتوبوس میشینم و پنجره‌ها رو باز می‌کنم، کتاب روی پام میذارم و هر از گاه از بین خطوط سرم رو میگردونم تا تصاویر گذرا از کنارم رو نگاه کنم. خیلی وقت‌ها آرامش رو اینطوری پیدا‌ می‌کنم و تمام مدت لبخند می‌زنم. 
چند روزیه که هی به خودم بد و بیراه میگم. هی خودم رو مقایسه میکنم و شکایت از این که این چه دنیاییه. این چه وضعیه. نگاه کن فلانیو نگاه تو چقدر ضعیفی. نگاه اون یکی باهات چیکار کرد. نگاه نگاه و خلاصه خاک تو سرت. 
امروز یک لحظه به خودم اومدم و دیدم که گناه دارم بابا. این مریضیه که دارم. این که هیچ وقت راضی نیستم. این که گیر کردم تو گذشته و این همه ترس از شکست دارم. این که حالم رو به تنهایی نمیتونم خوب کنم.  هی به خوددم گفتم ببین تو همینی. بیا لااقل قبول کن
سلام. گروه علمی مدرسه معصومیه (ع) قم، مطالبی را آماده کرده اند تحت
عنوان "روش تحصیل حوزوی در نگاه رهبر انقلاب".  در این جلسات ابتدا به بیان تاریخچه اینگونه
بحث های روش تحصیل می پردازند، سپس بیان می دارند که مخاطب این بحث ها کدام گروه
طلبه ها هستند و اینکه برای این جلسات از چه منابعی استفاده شده است.
تمایز این جلسات از منابع دیگر اول جامعیت این نگاه است که نظرات و
کتب پیشین به خوبی بررسی شده اند و به یک دیدگاه جامع و درستی رسیده اند و دوم،
ارایه م
دانلود ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود سعید براتی
برای امروز اهنگ جدید و عاشقانه سعید براتی بنام ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود برای علاقمندان قرار داده می شود, برای دانلود ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود سعید به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن اهنگ ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود
ادامه مطلب
"نگاه مکعبی" چیست ؟ 
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه. 
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
 نگاه مکعبی میگه:
 اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شاد میکنه یا ناراحت؟ 
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم ا
بیا در ساحل قدم بزنیم. باد می وزد. به دریا نگاه کن. کودکان سه ساله در حال خفه شدن. دارند به سوی ساحل می آیند. برو به سمتشان. بگذار بمیرند. عکس بگیر. میتوانی شنا کنی. نه؟ خوب پس بیا روی آب راه برویم. تند تر. به پایین نگاه نکن، غرق می شوی. قبلی هم همین کار را کرد. بالا را نگاه کن. آفرین. می بینیش؟ میدرخشد، دود میکند، بدون صدا. جلوی پایمان به سطح آب برخورد کرد. چند چمدان. تکه هایی از آدم ها. نه، ناراحت نشو. اگر این ها را نمیزدند که جنگ تمام نمیشد. نه، پایین
نشستم به صفحه ی گوشی که هر دفعه بهش نگاه می کنم نگاه میندازم و نگاه میندازم و آهنگ پلی شده بیشتر توی مغز استخونم رسوخ میکنه بی تابی درد پوچ گرایی همه به ذهنم هجوم میارن . "تقصیر" کلمه ی نا مفهومی شده که دلم نمی خواد موشکافیش  کنم . من دیگه گریه هم نکردم حتی ، دست از تلاطم برداشتم فقط بیشتر روی آهنگ تمرکز می کنم به تصورات بی سر و تهی که توی سرم پیچ و تاپ می خورن به چشم یک موجود خارجی که احراز هویت کرده و مثل همیشه تشنه ی جنگیدنه و من فقط با لبخند بغل
بازی به من نگاه کن
آنچه تحقیقات درباره بازی به من نگاه کن می گوید:
تجربه های احساسی و تأثیرات متقابل اجتماعی با بزرگسالان آشنا و قابل اعتماد، به رشد توانایی های فکری کودکتان کمک خواهد کرد.
بازی به من نگاه کن کودک را نسبت به خودش و توانایی هایش آگاه تر خواهد ساخت....برای مشاهده ادامه مطلب بر روی لینک زیر کلیک نمایید..
بازی به من نگاه کن
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
طعم تلخ و ترش چایی رو مزه مزه میکنم
از پنجره ی کثیف کافه به ماشینایی که میرن و میان نگاه میکنم و فکر، فکر، فکر
به روزهای گذشته
ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها
به آدم ها به نگاه ها به دروغ ها
به همه چی فکر میکنم
به همه‌ی چیزایی که از سر گذروندم
به دردها تپشها و اشکها
و راستش تهش به بیهودگی
به بطالت تموم اون لحظات و احساسات با یه خشم و بغض توام با آرامش و لبخند 
فکر میکنم
به صندلی خالی روبروم نگاه میکنم 
به جایی که ترجیح دادم امروز خالی بمونه که شاید
آخرین بار که احساس خلا همیشگی را نداشتم چیزی حدود 5 سال پیش بود. لباس آبی تنم بود و منتظر بودم تا دکتر بیاید و مرا به اتاق عمل ببرند. مادرم، پدرم و عمه‌ی کوچکم توی اتاق همراهم بودند. کلینیک تخصصی جراحی بود و اتاقم یک تخت داشت. از داروی بیهوشی می‌ترسیدم اما احساس کامل بودن داشتم. نه اینکه خودم کامل باشم، نه. انگار قطعه‌های پازل دوباره به صورت کامل کنار هم قرار گرفته بودند. هرچند که خیلی با هم صحبت نمی‌کردند و سعی می‌کردند به هم نگاه نکنند اما
کامل ترین منبع تجارت بین الملل با نگاهی انتقادی به جایگاه  ایران در تجارت بین الملل -جزء معدود کتابهای تلفیقی و تطبیقی در حوزه تجارت بین الملل تالیف استاد مهراب داراب پور استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی 
کتب مزبور جزء معدود کتاب هایی می باشد که  با نگاه به سه حوزه حقوق، اقتصاد و جامعه شناسی تالیف گشته است . 
۱. بابام هر سال که نفرات برتر اعلام می‌شه، با یه شوق و ذوق خاصی همه‌ی نفرات رو نگاه می‌کنه… باور کنید برق توی آسمون چشماش رو می‌شه کامل دید… بعدش می‌گه: «یادش به خیر! منم یه روزی مثل همینا بودم…»
[هر سال نگاه می‌کنه ها… :| حتی زمانی که من خوندم کنکوری نبودم!]
و من با شنیدن این جمله غمگین‌ترین موجود دنیا می‌شم… این که هیچ‌وقت نمی‌تونم به دخترم / پسرم همچین جمله‌ای رو بگم… :(
۲. شارژ گوشیم تموم شد و از اون جایی که کاملا گوش به زنگِ اعلام نتا
مردم ِ یک جامعه وقتی کتاب می خوانند، چهره ی آن جامعه را عوض می کنند، یعنی به جامعه شان چهره می دهند. یک جامعه ی بی چهره را می شود در میان ِ مردمی کشف کرد که در اتوبوس ، در صف اتوبوس ، و در اتاق های انتظار ، و در انتظارهای بی اتاق ، منتظرند و به هم نگاه می کنند و از نگاه کردن به هم نه چیزی می گیرند و نه چیزی می دهند. جامعه ای که گروه ِ منتظرانش به هم نگاه می کنند جامعه ی بی چهره ایست......کتاب ِ از سکوی سرخ، یدالله رویایینشر نگاه،
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم. به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره ه می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سو
- هروقت منتظر شروع نماز جماعت هستم جای نگاه کردن این ور و اون ور، 70 تا استغفرالله. اگه تو سجده بگم که خیلی خوبه.
- نگاه حرام یعنی تو خیابون یا تو اتوبوس که هستی اصلا به بیرون یا حداقل پیاده رو ها نگاه نکن که ناخودآگاه چشمت به اون خانومای بی حجاب نیفته. یاعلی محمد.
 - مسخره کردن یعنی همین حرفای الکی که به رفیقات میزنی. نباید بزنی.
ان شاءا... رعایت کنم
انشا در مورد ویژگی کتاب خوب انشا در مورد کتاب یار مهربان یک انشای زیبا در مورد کتاب انشا در مورد کتاب از نگاه نویسنده انشا از زبان کتاب انشا در مورد کتاب از نگاه تصویرگر انشا در مورد کتاب از نگاه کتابفروش انشا در مورد کتاب از نگاه ناشر
انشا کامل در ادامه
ادامه مطلب
اجرام آسمانیبرای یادگیری سریع‌تر و بهتر علم نجوم و اخترشناسی نیاز است تا از قبل با برخی تعاریف کلی و مفاهیم عمومی آشنایی داشته باشیم. در این فصل سعی شده تا با گردآوری این تعاریف و مفاهیم، علاوه بر آشنایی اولیه‌ی خوانندگان، مرجعی کامل برای مراجعات بعدی نیز فراهم آورده شود. هنگامی که با چشم غیر مسلح آسمان را نظاره می‌کنیم، در نگاه اول همه‌ی نقاط نورانی آن یکسان به نظر می‌رسند. ولی با یک دوربین دوچشمی یا تلسکوپ آسمان را متفاوت خواهیم دید. ا
دلیل بعضی اتفاقات دنیا را درک نمی‌کنم. مثلا به طور معمولی وقتی راه می‌رویم به جلو نگاه می‌کنیم و از هر جهت همانقدری دید داریم که چشمانمان اجازه می‌دهد. گاهی بی‌دلیل سرم را بالا می‌گیرم و می‌بینم که کسی در طبقه‌ی چهارم سر پنجره ایستاده و به من نگاه می‌کند. یک روز قبل از روز قربانی کردن گوسفندهای بی‌گناه بود که از باشگاه برمی‌گشتم. راننده‌ی وانت ایستاد. کنارش مردی نشسته بود که ریش بلند و ظاهری مذهبی داشت. من عادت ندارم که داخل ماشین و خا
اگر پشت تریبون ایستاده اید فقط کافیست زیر چشمی نگاه کنید که چند درصد سالن به شما نگاه می کنند و خیره شده اند . یک نگاه کلی بصورت غریضی به شما خواهد گفت که جریان از چه قرار است . پس از پایان برنامه ، بدون هیچ ترس و خجالتی از مردم نظرسنجی کنید ، مثلا بگویید : اگر از اجرای برنامه امروز/امشب خسته نشدید خواهش می کنم تشویق کنید برگزار کنندگان این برنامه رو . جملاتی از این گونه ، می تواند شما را در دل مخاطب جا بیاندازد .
شرطی سازی را خود غربی ها تقویت کردند و سال ها بر آن اصرار داشتند سپس آن را رها کرده و در مقابلش موضع گرفتند و اکنون چند سالیست که با آن میجنگند به مانند بسیاری دیگر از نظریات و نگاه هایشان در حوزه علوم انسانی و تربیتی. 
از این نگاه های متفاوت ، متضاد و ناپایدار نمیتوان رویکرد و نظام تربیتی پایدار ، پویا و رو به رشدی را دریافت کرد.
ادامه مطلب
از جام بلند شدم 
مانتوی نازکم رو انداختم روی دوشم 
اومدم بیرون گفتم کی پایه اس بریم تو این هوای بارونی تو حیاط پیاده روی و حرف بزنیمممم ؟؟؟ 
هیچی یه متخصص اورژانس و سه تا اینترن پایه شدن و رفتیم...
زیر نم بارون نفس عمیق میکشیدیم و ریه هامون پر میشد از عطر صنوبر و کاج...
ماه کامل بود...
دکتر گفت یکی یکی بیاین برای هم آرزوهای خوب کنیم...
میگن هروقت به ماه کامل نگاه کنی آرزوت برآورده میشه... 
پویان گفت سلامتی مادر پدرهامون...
تانی گفت خلاص شدن از این زن
خودم رو رها کردم و از میدان زندگی خارج شدم.از بیرون به خودم نگاه می‌کنم،بدون هیچ تعصب و سوگیری خاصی.سختِ اما همه‌اش برای پیشرفت خودمِ.یک سری راه‌های نرفته و کارهای انجام نشده اطرافم رو شلوغ کردند.مثل یک عالم پرونده می‌مونن،پرونده‌هایی که کف این اتاق رها شدن و به عمد نادیده گرفته می‌شن.یکی از اون‌هارو از روی زمین بر می‌دارم.پرونده‌ی یک کار ناتمام هست.به عنوان یک آدمی که "من" نیستم بهش نگاه می‌کنم.اوضاع خیلی بد نبوده و جا برای پیشرفت وجو
وقتی از اسلامی کردن عرصه ای مثل کسب و کار صحبت می کنیم، همانطور که نگاه تنها به آن عرصه و عدم نگاه به عرصه های دیگر مانند فرهنگ و رسانه، ساده انگارانه است چندین برابر آن وقتی است که نگاه تمدنی به عرصه کسب و کار نداشته باشیم چرا که کسب و کار اسلامی مطلوب و طراز انقلاب اسلامی، یکی از میوه های درخت دولت اسلامی در زمین تمدن اسلامی است. می دانیم برای ایجاد یک تمدن اسلامی می‌بایست از پنج گام عبور کرد؛ و هم اکنون از دو گام ابتدایی، یعنی انقلاب اسلامی
در این پست میخوایم تمامی مطالبی رو که قبلا گفتیم رو مرور بکنیم و  تمامی مطالب رو بصورت کامل در یکجا و در یک نگاه ببینیم.
فتوشاپ بهترین برنامه‌ای است که می‌توان برای ویرایش عکس‌ها مورد استفاده قرار داد؛ اما ممکن است در اولین استفاده کمی گیج‌کننده به نظر برسد. در هر حال این برنامه‌ای است که برای افراد حرفه‌ای طراحی شده است.
ادامه مطلب
 
 
نگاه عاشقانه‌ای به قابلمه‌ی کوچک خالی روی پتویم می‌اندازم و فکر می‌کنم 
چه لحظات کوتاه و لذت بخشی را با قابلمه‌ی سوپ ماست 
وکتاب “زندگی بهتر” روی تختخواب و در سکوت کامل گذراندم!
گاهی باید ذهن را خالی کرد و فقط
از “آن” کمال استفاده را برد که چه اندازه سخت است...
زبانم را روی لب‌هایم میکشم تا باقی مانده طعم سوپ را ببلعم.
و من از این به بعد برای همیشه تو رو توی اون لحظه به خاطر میارم. آهنگ والسی که برام فرستاده بودی داشت از هندزفریم پخش می‌شد و از پشت شیشه‌ی اتوبوس داشتی به من نگاه می‌کردی، و من هم به تو نگاه می‌کردم و تمام اون پنج‌ ساعت همراهیِ لذت‌بخش از جلوی چشم‌هام عبور می‌کرد.
سکانس اول: دخترک شاید نمیداند و بدحجابی میکند تو که میدانی نگاه نکن
سکانس دوم: پسرک شاید نمیداند و نگاه میکند تو که میدانی خودت را بپوشان
پ.ن:
دخترجان! گناه تو نگاه پسر را به دنبال دارد
پسرجان! نگاه تو ترویج میدهد این بی حجابی را...
«کل اولئک کان عنه مسئولا»
#روز_عفاف_و_حجاب
جزوه آموزشی احکام نگاه دراسلام به کوشش اداره پاسخگویی دینی آستان قدس رضوی در7 فصل موضوعی تدوین گردیده که شامل مباحث فقهی همچون نگاه به نامحرم، نگاه به فیلم و عکس و... میباشد .
مخاطب؛ عموم به ویژه  طلاب علوم دینی و دانشجویان رشته های معارف و فقه.
دریافتحجم: 3.73 مگابایت 
 
 
روزی، مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میخواست که با یکی از کارگرانش حرف بزند.خیلی او را صدا زد... اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشد! بناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰ دلاری به پایین انداخت. تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر ۱۰ دلار را برداشت و توی جیبش گذاشت و بدون اینکه بالا را نگاه کند، مشغول کارش شد. بار دوم مهندس ۵۰ دلار فرستاد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش گذاشت...بار سوم مهندس سنگ کوچکی را پایین ا
دیشب یه نفر که اصلا ازش انتظار نداشتم قضاوتم کرد و البته بعدش خودش کلی عذرخواهی کرد که عذاب وجدان گرفته و منم بهش گفتم ناراحت نشدم؛ ولی خب چرا پیش خودم یکمی ناراحت شدم چون من اگه به جای اون بودم نمیتونستم اون حرفا رو بهش بگم"چرا ما آدما نمیتونیم از نگاه سرزنش و قضاوت به هم نگاه نکنیم؟بنظرم چون ما نمیتونیم جای همدیگه باشیم؛ هر چقدرم که بهم نزدیک باشیم؛ هر چند که احساس همدردی داشته باشیم و خیلی چیزای دیگه؛ ولی نمیتونیم جای هم باشیم؛ نمیتونیم د
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی دیوار نگاه میکنم.
به کرست خشک‌شده و ردّ لوله‌ی بخاری روی
 
در این نوشته میخواهیم احادیثی پیرامون نگاه به نامحرم ذکر کنیم.
 
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: نگاه به نامحرم تیری از تیرهای زهرآلود شیطان است هرکس از ترس خدا آنرا ترک کند خدا ایمانی به او میبخشد که شیرینی آنرا در دل خویش بیابد.
 
رسول خدا(ص) فرمودند: ادامه مطلب
یک سال و ده ماه گذشته امروز برای اولین بار دلم آروم گرفت انگار باید امروز آسانسور من رو یک طبقه دیگه پیاده میکرد باید امروز من بین طبقات گم میشدم تا به تو میرسیدم که مثل همیشه مثل این چندسال بایستی و نگاه کنی و دنبال چیزی باشی که دیگه نیست و من برسم نگاهت کنم و از هر دهگذر دیگری بی اعتناتر رد شوم و بعد بعد بعدش دلم‌آروم بگیره این بهای تمام رفتن هاست حالا تو رفتن من را نگاه کن.
دانلود مستقیم فیلم شبی که ماه کامل شد
دانلود فیلم شبی که ماه کامل شد با لینک مستقیم

دانلود فیلم شبی که ماه کامل شد آپارات

دانلود فیلم شبی که ماه کامل شد رایگان


دانلود فیلم شبی که ماه کامل شد نماشا

دانلود فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد نماشا

دانلود رایگان شبی که ماه کامل شد
تماشای فیلم شبی که ماه کامل شد
#هوچقدر فرق است بین نگاه ظاهری به دین با نگاه باطنی به دین؛ این موجب قبض و بی حالی انسان میشود و آن موجب بسط و نشاط...این نگاه، بعثت حضرت رسول را به هدف احکام نجس و پاکی و رسیدن به حور و قصور بهشتی می داند، و آن نگاه هدف از بعثت را "لقاءالله" و "تبدیل فلسفه یونانی به عرفان شهودی" میداند. این کجا و آن کجا...به مناسبت بعثت مبارک حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، دو عبارت کمتر شنیده شده و عمیق و شیرین از حضرت امام خمینی را تقدیم دوستان عزیز میکنیم:« م
زلال آینه ها را بیا و باور  کنشکوه ومنزلتی نو طلب زداور کنپریش وزخمی ام ای جان بیاوازسرمهرترحمی به دل این به غم شناور کنتوازتبار کدامین قبیله آمده اینگاه شرقی خود را به سوی خاورکنرفیق هستی ویکدل همیشه می مانی؟درخت زخمی جان مراتناورکن
به تصویر دقت کافی داشته باشید با تشکر 
 
من چی سرچ کردم و  به اولین لینکی ک در لیست هست دقت کنید 
اخه بیبی راننده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خدای من 
اخبار شبکه خبر الان نگاه کردم هیچ اشاره ای حتی در زیرنویس ها هم به قطعی اینترنت بین الملل نشد
این هم از موتور جستجوی ایرانی 
این پست زیر رو هم بخونید که به نظر تعبیر جالبی داشته از شرایط حاضر 
در باب دختر آفریقایی و طوفان نوح
ما هیچ ما نگاه 
دست را با دست نگاه می‌دارم، مباد رقصش عبور مهیبت از جانم را رسوا کند. دست را با دست نگاه می‌دارم، کس نفهمد چه در جانم می‌گذرد، هرچند دوست راز دل دوست می‌داند و به رو نمی‌زند.
بر این ارتفاع مهیب می‌لرزم. هرگز اینجا نبوده‌ام. بر جاده‌های باریک همچو مو می‌گذرم. دست را با دست نگاه می‌دارم، مباد عریان کند راز در پرده را. هرچند نزد دوست عریانم. دوست می‌داند و به رو نمی‌زند.
من خوار می‌گذرم، من ذلیل و ناتوان از این همه حرکت عظیم در جانم. من خود ر
امشب یه فیلم کره ای خیلی وحشتناک دیدم که به شدت روح و روانمو آزار داد.اسمش شیون بود.وسطای فیلم نتونستم تحمل کنم و بقیه شو نگاه نکردم.تا حالا چند تا فیلم کره ای که امتیازهای بالایی هم داشتن نگاه کردم و حالا به این نتیجه رسیدم که از فیلم های کره ای متنفرم.
فیلم ترسناک خیلی آزارم میده،دیگه هیچوقت نگاه نمیکنم.
فیلم پر معنا و مفهومی بود ولی برای من زیادی ترسناک بود.الان هم قلبم به شدت تیر میکشه.
فی الواقع الان از سایه خودم هم میترسم...
الان توی اتوبوس دختر اومد بالا قشنگ اِنگار تی شرت و شلوار جین پوشیده! لعنتی من یه لحظه نگاهم افتاد بهش چرا اینقدر پفیوز ( خوشگل) هستند اینها من احساس زشتی مضاعف میکنم در مقابل شون! بهتر سرن پایین باشه و نگاه نکنم و سرمو با گوشی گرم کنم
کلارای عزیز؛
امروز هم خورشید طلوع کرد. نور نگاه و نوازش گرمش را بر این زمین خسته گسترد..
نمی از باران، شیشه های لک دار را لک دارتر کرد..
باد، تعدادی برگ بر برگهای افتاده افزود..
و دیدم که بنفشه و شمعدانی سپید شکوفه داده اند...
ادامه مطلب
آیا فیلم ارزش دیدن را دارد؟
 
اکثر مواقع با توجه به امتیاز فیلم تصمیم میگیرم که فیلم را نگاه کنم یا نه. و در مورد فیلمهایی با امتیاز پایین اگر فقط کسی فیلم را دیده باشد و راحع بهش نظر مثبتی داشته باشد نگاه میکنم که شاید فیلم به مذاقم خوشم بیاید.
در مورد فیلم پروفسور باید بگم که اصلا ارزش یک ثانیه وقت گذاشتن و نگاه کردنش را ندارد. حیف وقتی که برای تماشای این فیلم گذاشتم. فیلمنامه به شدت آبکی با بازی های تصنعی به این فیلم منتهی میشود. ایده ی اصلی ب
بدم اومد ک وقتی استاد داشت chondromalacia رو درس میداد به من نگاه کرد فقط چون که میدونست من زانوم درد میگیره://بعدشم پرسید استاد درمانش چیه استاد گفت وزن کم کنن، گفتش که اگه وزنشون کم باشه چی؟ استاد گفت هیچی و باز به من نگاه کرد:/الان که داشتم این مبحثو میخوندم یادم اومد و خورد تو حالم:/اینم یادم اومد که سر قلب استاده به من گفتش که برم دستگاه فشار بیارم خیلی بدم اومد:(((((شاید چون نصفه و شبه و دارم درس میخونم، ولی نه خوب ناراحت میشه آدم بخاطر چیزای کوچیک:(
عده‌ای چنان از جای نجفی نبودن به وجد آمده‌اند
که او را با مسیح اشتباه گرفته‌اند، می‌گویند حالا که او خواسته‌ است اعتراف کند،
پس بزرگی فرماید به جای تمامی مردان قاتل نفس، به جای تمامی مردان خائن به هم‌نفس،
به جای تمامی کله گنده‌های هرگز سر به زیر نینداخته، به جای تمامی ریش پروفسوری‌های
به ریش مردم خندیده، به صلیب کشیده شود. و عده‌ای چنان از جای نجفی بودن به وجد
آمده‌اند که گناه او را به گردن گرفته و منتظر رهایی گردن اسماعیل، نبریدن تیغ
۱‌ . ابتدا به ارایشگاه رفته و مانیکور از نوع مخصوص عروس انجام می دهد، سپس یکی از کتاب های قطوووور کتابخانه را برداشته، طوری عکس می گیرد که ناخن هایش کامل بیفتد و سپس در اینستا قرار می دهد
 
۲. یک عدد سیبیل وارد پیج خانوم بازیگر می شود که با ارایش فوووق غلیظ  در اکران مردمی فیلم ارزشی اش شرکت کرده، محوووو تماشا می شود و سپس کامنت میگذارد: اووووو چیکار کردی "آبجی"...!!!
 
۳. پسر ۲۲ ساله ای که فعاااال مجازی ست و از این طریق با صدها دختر روزانه در ارتب
  خیلی وقت ها من دارم به یه خانمی نگاه میکنم و یه دفعه به خودم میام و متوجه میشم که زنه با یه حالت نفرت، عصبانیت و چیزی همین حدود داره به من نگاه میکنه! حتما با خودش فکر میکنه که من دارم دید اش میزنم! البته خب حق داره آخه دارم به ((بدن))اش ((نگاه)) میکنم.
ادامه مطلب
تو شونزده سالگی برای اولین بار تصمیم گرفتم که به صورت جدی به یه مسئله از یه زاویه ی متفاوت با چیزی که همیشه بهمون گفته شده نگاه کنم ، اون مسئله هم گروهک منافقین یا مجاهدین خلق بود و طریقه ی جذب اعضا به گروه و...این کار باعث شد هر وقت چیزی شنیدم دیگه راحت قبول نکنم و سعی کنم از زاویه مقابل هم به مسئله نگاه کنم حتی در مقابله با افراد هم گاهی سعی می کنم خودم و رفتارهام را از نگاه اون ها ببینم... این کار باعث میشه گاهی به عکس العمل اون ها در مقابل رفتا
تو شونزده سالگی برای اولین بار تصمیم گرفتم که به صورت جدی به یه مسئله از یه زاویه ی متفاوت با چیزی که همیشه بهمون گفته شده نگاه کنم ، اون مسئله هم گروهک منافقین یا مجاهدین خلق بود و طریقه ی جذب اعضا به گروه و...این کار باعث شد هر وقت چیزی شنیدم دیگه راحت قبول نکنم و سعی کنم از زاویه مقابل هم به مسئله نگاه کنم حتی در مقابله با افراد هم گاهی سعی می کنم خودم و رفتارهام را از نگاه اون ها ببینم... این کار باعث میشه گاهی به عکس العمل اون ها در مقابل رفتا
+بعضی آدمها حتی اگر بخواهند هم نمی توانند حرف بزنند.یک عمر نگاه کرده اند...
یک عمر هرجا که باید حرف میزدند نگاه کردند...
هرجا که تکه ای از وجودشان می مرد نگاه کردند...
+چرا میگه نمیترسه؟
از چی مطمئنه که نمیترسه؟
چرا انقدر راحت میتونه ذهن منو بخونه؟
چرا انقدر غیر واقعی بنظر میرسه؟
+ نمیشه ازش دور شد. به هر طرف بری به اون میرسی.
انگار میخواد مطمئن باشه که ازش فرار نمی کنی.
که اگه دنیا خالی شد تو هستی...
که دوباره قرار نیست تنها بشه...
+نگاه می کنی...
نگاه م
دور از چشمان دوست داشتنی اتبه دور از چشمان زیبایت که خواب از من ربودندبه آن مکان باز می گردمآنجا که نخستین بار نگاه دلفریبت لرزه بر تار و پود من انداختدور از چشمان افسونگرت باز میگردمدور از هر هیاهو و در سکوت لحظه هاثانیه ها را می کاوم تا نشانی از تو بیابمتویی که با نگاه و آن غمزه چشمان افسونگرتدل به اسیری بردیمن شادمان که اسیر توامدور از نگاه ساحر و زیبایتبه دور از آتش نگاهتبه آن مکان باز می گردمآن مکان که نگاههای سرد و بی روحتچون نیزه های ز
 به این شهر کثیف و مزخرف نگاه می کنم و این آدم های بدبخت رو می بینم 
آدم هایی که حتی تو ذهن خودشون هم آزاد نیستند 
حتی جرئت ندارند پیش خودشون به چیز متفاوتی فکر کنند 
همیشه وحشت دارند که یه نفر داره بهشون نگاه می کنه , یه نفر زیر نظرشون گرفته....
این آدم ها اسیر زندان خودشون اند 
دور سرشون زنجیر های نامرئی پیچیده شده
تو این زندان نامرئی بدون اینکه متوجه باشند گیر افتادند 
برده هایی که حتی نمی دونند آزاد نیستند
به این شهر کثیف و مزخرف نگاه می کنم
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
من ادمها رو از روی چیزی که بودن قضاوت دیگه نمیکنم.
نمیگم صد در صد اینجوریه ولی الان واقعا این رو سرلوحه کارم قرار دادم.
نگاه نمیکنم که یه سال قبل یه نفر چطوری بوده
ده سال قبل چطوری بوده
به الان نگاه میکنم و الان.
شاید بگم اره به یک ماه قبلش تا الان نگاه میکنم و به خصوصیات کلیش (مثلا ادم خودخواه رو در نظر میگیرم که این ادم این رو توی تربیت و سیستمش داره، توی ذهنم نگه میدارم ولی با اون قضاوتش نمیکنم، ممکنه روزگار عوضش کرده باشه).
 
من قبلنا تونستم ا
خانوم جوانی بود. کنار دخترش که مشکل جسمی داشت نشسته بود. داشت به دخترک لقمه نون و پنیر می‌داد. دستش رو برد سمت کیفش که احتمالا لقمه‌ی دیگه‌ای بیرون بیاره همون حین خوابش برد. روی شونه‌هاش دوتا بال بزرگ سفید تصور کردم. 
+به آدم‌ها نگاه کنید. زل نزنید. فقط شاهد اون لحظه‌ از اتفاق‌هاشون باشید. کلی یاد می‌گیرید. کلی غصه می‌خورید. کلی شاد می‌شید. کلی حرص می‌خورید. کلی لذت می‌برید از هنر نگاه کردن.. 
نگاه کن من چه بی پروا چه بی پروابه مرز قصه های کهنه میتازمنگاه کن با چه سر سختی تو این سرمابرای عشق یه فصل تازه میسازمیه فصل پاک یه فصل امن و بی وحشتبرای تو که یه گلبرگ زودرنجییه فصل گرم و راحت زیر پوست منبرای تو که با ارزش ترین گنجینگاه کن من به عشق تو چه لیلاوارتن یخ بسته ی پروازو میبوسمبیا گرم کن منو با سرخی رگ هاتمن اون رگ های پر آوازو میبوسمتو رو میبوسم ای پاکیزه ی عریانتو رو پاکیزه مثل پرچم ایرانطلوع کن من حرارت از تو میگیرمظهور کن من شها
دانلود کامل فیلم قتل عمد محصول 1399 اثری از سعید دولتخانی, دانلود کامل فیلم قتل عمد با لینک مستقیم رایگان کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, دانلود کامل فیلم سینمایی ایرانی قتل عمد جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود کامل فیلم

ادامه مطلب
بازیگر تلوزیون که تلوزیون نگاه نمی کند
شاید باورش برای شما سخت باشد ولی کتایون ریاحی بازیگر معروف سینما گفته که تلوزیون نگاه نمی کند
در ادامه گفتگوی جالب را کتایون ریاحی را می بینید
برای دیدن گفتگو با کتایون ریاحی اینجا را کلیک کنید
امروز توی مترو ۲ تا بچه (یکیشون پسر اون یکی دختر) دیدم گوله نمممممممکککککک
موها فرفررررییییی عین سیم ظرفشویی
چشم ابرو مشکیییی
پسره یکی دو سال بزرگتر بود و دختره تازه تازه راه میرفت :)))
دختره منو دید طبق معمول یه چشنک زدم بهش یهو دیدم خندید :)))
یهو گردنشو کج میکرد منم کج میکردم میخندید :)))
دل میبرد دیگه
یه خانومی هم بغل دست ما بود اولش با یه لبخند داشت مارو نگاه میکرد یهو گوشیشو در آورد
شروع کرد تایپ کردن
تند و تند :)
هی منو نگاه میکرد مینوشت بچه ه
لب ساحل دریای مرمره (Marmara) نشسته بودیم و من از دوستم عکس می گرفتم. عکس گرفتن ها که تمام شد به دریا مرمره نگاه کردم و ارتفاع موج ها رو تا یک متر دیدم قبل بیان تعجبم اندازه یه تشت از آب دریا ریخت روی سرم تا بخواهم بجنبم وسط جیغ و خنده های دلی و نگرانی برای گوشی دوستم و یاد آوری سکانس بالایی فیلم "وقتی که ماه کامل شد" این بار یه تشت پُر پُر آب دریا ریخت تو بغلم. خیس آب شده بودم و میخندیدیم.چقدر در استانبول خندیدم، توی چشمهای هم نگاه کردیم و روز رو شب کر
همسری جلوی میوه فروشی محبوبش پارک کرده واسه خرید میوه محبوبش. به پسرا ماه کامل رو نشون میدم که عجیب به زمین نزدیکه و پشت ساختموناست. همسری رو میبینم که هنوز داره میوه انتخاب میکنه. ماه رو نگاه میکنم کلا اومده بالا و چه هایلایت سرعت گذر زمان رو به رخم میکشه
هر لحظه در حال دویدنم و انگار رسیدم به یک سوم آخر پیست دو میدانی ولی با یه حس خوب و پر انرژی
جلوی آینه و بین چندتا دیوار و یه در ایستاده بودم که ناگاه به خودم اومد. احساس و فکر و دل و همه چیز پخش در فضا و "من" از پس اون همه چیز، در یه لحظه با درخشندگیِ شفاف ویژه ی خودم، ظهور می کنه. می بینمش. مهساست! مهسای من! ایستاده اون وسط و به این "خونه"ی به هم ریخته نگاه می کنه. وقت سر و سامان دادنه!
تصور کن که محکم و مصمم وایساده باشی و نگاه کنی ببینی از کجا شروع به کار کنی.
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد یک غول بزرگ پدیدار شد.زن پرسید: حالا می تونم سه آرزو بکنم؟ غول جواب داد: نخیر! زمانه عوض شده است و بیشتر از یک آرزو اصلا راه نداره، حالا بگو آرزوت چیه؟
.
.
زن گفت: در این صورت من مایلم در خاورمیانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان
فقط سه سالشه تکیه داده بود به دیوار وداشت به روبه روش نگاه میکرد، بهش میگم به چی نگاه میکنی!؟ میگه به ارزوهام بعدم میخنده و میره....
تا کلی وقت داشتم فک میکردم که چطور همچین جمله ای رو به زبون اورده!؟
بعدش به این فکر افتادم که ما از بچگی یاد میگیریم فقط به ارزوهامون نگاه کنیم  شایدم تو خانواده ما ارثیه!!! هرچقدرم که تلاش می‌کنیم همیشه ارزوهامون یه قدم جلوتراند انگار دیگه از خیر ارزوهام تو دنیا گذشتم که مدام خابشونا میبینم... استادمون میگفت چه اش
تمام عشق من به تو  ، از آن  ، نگاه اولین
برای بردن دلم  ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را  ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
فردا آخرین امتحانه 
نمیدونم چرا انقدر امتحانای من دیر تموم میشه همیشه؟ ولی به هرحال فردا که تموم شه خیلیا رو زخمی میکنم :)
برنامه ام اینجوریه که بعد امتحان مستقیییییم بیام خونه چهار پنج ساعت بخوابم، بعدشم که بیدار شدم میشینم فصل دو سریالی که تازه کشفش کردم(پیکی بلایندرز) کامل نگاه میکنم.خلاصه روزی یه فصل  نگاه میکنم و آخر هفته هم که فصل جدید استرنجر ثینگز و انتظاری که به سر میاد... بله شما دارید با کسی صحبت میکنید که نود درصد وقت بیکاریشو سری
یه چیز عجیب و غریبی که از نظر من توی این دنیا وجود داره و افراد رو کاملا از هم متمایز می کنه ، تفاوت نوع نگاه هست !
نگاه حضرت زینب که سلام خدا بر او باد رو شاید خیلی ها درک نمی کنن و نمی فهمنش ، یکیش هم خود من .. نگاهی که انقدر با دید باز و خداپسندانه هست که وقتی می خواد روز عاشورا ، روزی که تمام خانوادش پر پر شدن رو توصیف کنه می فرماد چیزی جز زیبایی ندیدم !
یک لحظه خودمون رو بگذاریم جای حضرت زینب ، وجدانا آیا ما غیر از غر زدن و کفر گفتن کار دیگه ای می
     توی این فکرم که من چرا اغلب حیوانات را اینقدر دوست دارم؟ مثلا گربه. من از تماشای خمیازه کشیدن و نگاه کردن و لم دادن یک گربه بی اندازه کیف می کنم. حتی وقتی غذایم را می دزدد بازهم کیف می کنم. از تماشای یک بزغاله کیف می کنم. از بع بع و نگاه یک گوسفند کیف می کنم. از قد قد یک مرغ
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
بلند شدم رفتم سمت عطا و با اون دستم که سالم بود، یقش رو گرفتم و گفتم:
+ ببین جاسوس، داری حوصلم و سر میبری. من سگ بشم نگاه نمیکنم کی هستی و چه موقعیتی داری.من خیلی آرومم، اما روی تو نمیتونم آروم باشم. چون جزء نون خورهای این انقلاب بودی و خیانت کردی. منم دشمن دشمنان این انقلابم. حالا میخواد زنم باشه، میخواد بچم باشه، میخواد برادرم باشه، میخواد رییسم باشه ، میخواد فلان وزیر و فلان قاضی و وکیل باشه یا یه آشغالی مثل تو باشه
محدثه من، در شب های بدون تو، خداوند می آید کنارم می نشیند و وقتی با هم به آسمان نگاه می کنیم می پرسد؛ دوست داشتی کدام ستاره باشی؟ و من می گویم: ستاره ای که کنار ستاره محدثه باشد. نگاهش را از آسمان بر می دارد و به من نگاه می کند، متوجه بغضم می شود و آنگاه من خود را در آغوشش می یابم.
یه چیز عجیب و غریبی که از نظر من توی این دنیا وجود داره و افراد رو کاملا از هم متمایز می کنه ، تفاوت نوع نگاه هست !
نگاه حضرت زینب که سلام خدا بر او باد رو شاید خیلی ها درک نمی کنن و نمی فهمنش ، یکیش هم خود من .. نگاهی که انقدر با دید باز و خداپسندانه هست که وقتی می خواد روز عاشورا ، روزی که تمام خانوادش پر پر شدن رو توصیف کنه می فرماد چیزی جز زیبایی ندیدم !
یک لحظه خودمون رو بگذاریم جای حضرت زینب ، وجدانا آیا ما غیر از غر زدن و کفر گفتن کار دیگه ای می
دانلود کامل فیلم اورکا محصول 1399 اثری از سحر مصیبی, دانلود کامل فیلم اورکا با لینک مستقیم رایگان کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4کا, دانلود کامل فیلم سینمایی ایرانی اورکا جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود کامل فیلم
 
ادامه مطلب
به تو گفتم: «گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو من درختی پرشکوفه شوم».
و برف آب شد، شکوفه رقصید، آفتاب درآمد.
من به خوبی ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه اقرارهاست،
بزرگ ترین اقرارهاست.
من به اقرارهایم نگاه کردم
سال بد رفت و من زنده شدم
تو لبخندی زدی و من برخاستم
دلم می خواهد خوب باشم
دلم می خواهد تو باشم و
برای همین راست می گویم
نگاه کن
با من بمان...
احمد شاملو
♫ دانلود آهنگ با اون نگاه صد ریشتری دلو درجا میبری زیر و رو میکنی دل آدمو ولی نمیمونه اثری با صدای مسیح و آرش به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Maih Arash Ap | 100 Rishteri With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ 100 ریشتری مسیح و آرش
♬♬♬
مگه چه گناهی کرده که دلم افتاده دستت بیخیال شو این همه ناز دیگه بسهراه بیا کشتی مارو با اون چشای عسلیت خیالت تخت تو دلم هیشکی جز تو اصلا نیستبا اون نگاه صد ریشتری دلو درجا میبری زیر و رو میکنی دل آدمو ولی نمیمونه
باید برگردم به خودم. و یادم باشد همین طور آبکی خودم را از دست ندهم. حوصله‌ ی آدم ها را ندارم. اینها را اینجا می‌گویم وگرنه بیرون از اینجا قضاوتی روی آدم ها ندارم. اینجا این طوری است . بیرون از این‌ جا کاری به کار کسی ندارم. عادت گرفته‌ ام حرف دیگران را که می‌شنوم سکوت کنم. به گوش‌هایم هم عادت داده ‌ام کمتر بشنوند. فقط توی خودم هستم. شاید اینطور برایم بهتر باشد که سکوت کنم. شاید بهتر باشد باز سعی کنم زندگی کنم. شاید بهتر باشد دست و پا بزنم. ورز
خونه رو تمیز کردم در حد خونه تکونی حالا نشسته ام و با نگاه کردن ب خونه غرق در لذت می شوم بوی مایع لباس شویی ک رایحه ی  گل دارد پنجره ها باز هستند و صدای جیک جیک گنجشک ها می آید عود روشن کردم خانه در آرامش کامل بوی عشق و زندگی می دهد و من شکر گزار پروردگارم هستم بابت زنده بودن، بابت عشق، بابت زندگی ، بابت همه چیز خدایا ممنونتم
خدای خوب خواب توی کتاب م ... میدونید که خدا هیچ کاری نمیکنه !!! همه ی اتفاقات و کارها تقصیر بندهاش هست اون ها هستند که فقط همه ی امکانات رو فراهم میکنند  و به هر بنده ای که خواسته داده و وایستاده کنار و نگاه میکنه ... و ناظر  ... فقط و فقط همین ناظر هست با سکوت کامل ... 
13 خرداد را جشن میگیرم خودم تنهایی 
با خیل ارزوهایی که در دلم کشته شدند امسال و دم نزدم
نگاه کودکان گرسنه را به لقمه ی غذا دیده اید؟ 
من همانطور به سیزده خرداد نگاه  میکنم
نمیتوانم برای داشتنش صبر کنم 
برای نفس کشیدن با ارامش نمیتوانم صبر کنم نمیتوانم صبر کنم 
دانلود کامل سریال موچین محصول 1399 اثری از حسین تبریزی زاده, دانلود کامل سریال موچین با لینک مستقیم رایگان کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, دانلود کامل سریال نمایش خانگی ایرانی موچین جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود کامل سریال

ادامه مطلب
داشتم متنی رو می نوشتم برای ح. ا بفرستم . بابا اومد توی اتاق گفت حس میکنم جای لوزه ام چیزی هست . نگاه کردم و به نظرم یک برجستگی روی لوزه ی چپ بود . میخواستم بگم ولی گفتم بذار سمت راستی رو هم نگاه کنم شاید چشمم داره اشتباه می بینه . و بعد وقتی داشتم لوزه ی راست رو نگاه میکردم یادم اومد که شب امتحان سر و گردن مجبور شدم گوش و حلق رو حذف کنم . نمیدونم چرا گفتم چیزی نیست فکر میکنین . بعدش بابا ازم پرسید چطور چیزی نیست ؟ لوزه ی چپ یه برجستگی داره . نمی بینی
سگ بولداگ معرفی کامل این نژاد: سگ بولداگ معرفی کامل این نژاد: سگ بول داگ را از همان ابتدا برای 2 هدف اصلی پرورش دادند: هدف اول، گله‌داری بود و هدف دوم و
مهم‌تر، گاز گرفتن پوزه گاو بود! (احتمالا از شنیدن این واقعیت تعجب کرده‌اید و سوالاتی در ذهن شما شکل گرفته که البته در قسمت تاریخچه سگ بولداگ بطور کامل این مسابقات
(مراسم) و اهداف برگذاری آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم).
ادامه مطلب
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دانلود کامل سریال جیران 1399 اثری ازحسن فتحی, دانلود کامل سریال جیران با لینک مستقیم کم حجم کیفیت بالا عالی نسخه بلوری 4k با ترافیک نیم بها, دانلود کامل سریال جیران شبکه نمایش خانگی ایرانی جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود کامل سریال

ادامه مطلب
دختره تیشرت پوشیده یه حریر هم انداخته روش به عنوان مانتو
کل اندام که هیچ، کل وجودش معلومه
بعد من مانتو جلو بسته پوشیدم، جلو بازم نه‌ها. یه خورده فقط شلوارم تنگه طرف یه نگاه به پاهام کرده. یه نگاه تو صورتمو چشمک میزنه میره.
جالبیش برام این بود که مگه هنوزم هستن همچین آدمایی
تا برسم خونه دائم به خودم میگفتم من کله‌مو کجا بکوبونم الان
توی آینه که نگاه میکنم ,گاهی لجم میگیره از پوستم که صاف نیست ,خسته میشم به لیزر و راه های درمانی مکانیکی فکر میکنم و در آخر سر خورده سعی میکنم تو آینه نگاه نکنم ...اما دیروز که به مگان مارکل فکر میکردم دیدم مشکلم پوستم نیست ,اعتماد بنفسمه ... شاید اگر اعتماد بنفسم از اول عالی بود حالا زندگی شادتر و راحتتری داشتم ,و تا حالا به اهدافم رسیده بودم ,و حتی پوستم هم راحتتر درمان میشد . 
به خودم نگاه کردم و گفتم اعتماد بنفس داشته باش عزیزم!,بله قدم اول عزیز
هبوط انسان به زمین، با چرخش مفهوم ظلم به انواع مختلف و متنوع در ارتباط با انسان همزمان شد .. ظلم هایی که من به خود روا داشتم و می دارم! در ارتباطی عمیق با ظلمیست که به هم نوع خودم روا داشته ام و می دارم .. 
 
بیاییم به نگاه لطف و رحمت به خودمان اندیشه و نگاه کنیم .. شاید در یابیم که شایسته رحمت، خدای رحمانیم .. ان شا الله ..
امروز با چنتا از دوستام ناهار رفتیم بیرون ، من کلا آدمی هستم که کم غذا میخورم و به ندرت پیش میاد که بتونم غذامو کامل بخورم ، خلاصه ظرف یک بار مصرف گرفتیم تا غذای باقی مونده رو با خودمون ببریم موقعی که می‌خواستیم از رستوران خارج بشیم دم در رستوران چشم های بچگانه ی گرسنه ای رو می دیدی که انگار میخواستن با نگاه کردن به غذا خوردن دیگران سیر بشن بیاید حواسمون به این چشم ها باشه وقتی میریم رستوران ، ما می تونیم غذامونو با اونا شریک بشیم.
به نام خدا
یه مدت یه سفر بودم. بعد یه سفر دیگه. دوباره یه سفر دیگه. و لای اینا وقت نمی شد خودمو توی آینه نگاه کنم حتی. طوری که وقتی همین هفته ی قبل نگاه کردم، یهو برگشتم و دوباره نگاه کردم. جدی جدی حس کردم خودمو خیلی وقته ندیدم. حتی یه لحظه فک کردم که فک نمی کردم این شکلی باشم. ولی این شکلی بودم. اول گفتم خب دارم پیر میشم. نرماله. بعد گفتم نه، واقعاً مدتها به خودم فک نکرده بودم. خیلی وقته خیلیا رو ندیدم. احتمالاً بازم نبینمشون! به طرز زیرپوستی دیگه ه
یکی از دوستانم بعد از کلاس مرا تا جایی رساند. خیلی با هم صحبت کردیم، خیلی درد دل کردیم. میگفت: خواهرم هفده سال هست که کانادا اقامت دارد. خودم هم چند باری کانادا رفته ام، اما بعد از چند روز دلم میگیرد. سوار هواپیما میشوم و برمیگردم. اصلا من دلم لک میزند برای فحش دادن های ملت پشت چراغ قرمز! دلم تنگ میشود برای صف های بانک...به زاینده رود اشاره کرد و گفت: اصلا دلم برای مادرم تنگ میشود. نگاه کن، مادرم چطور آغوشش را برای من باز کرده، نگاه کن از شکنج موها

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها